تحلیل تکنیکال و بنیادی

نویسنده :جعفر تکبیری تاریخ:1401/4/12
سرمایه‌گذارانی که قصد خرید یا فروش سهام شرکتی را دارند، قبل از هر کاری باید از وضعیت سهام در آینده تا حدودی آگاهی پیدا کنند تا ضرری نبینند. با تحلیل کردن داده‌های موجود و بررسی سوابق شرکت می‌توان تا حدودی تخمین زد که آیا خرید یا فروش سهم یک شرکت به سود یا ضرر سرمایه‌گذار خواهد بود. برای این کار، دو نوع تحلیل وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. در ادامه این مقاله به تعریف هر کدام خواهیم پرداخت.

تحلیل بنیادی

به تحلیل بنیادی، تحلیل اساسی، پایه‌ای یا ریشه‌ای نیز می‌گویند. سرمایه‌گذار در این روش به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر قیمت سهام شرکت می‌پردازد و طبق آن، ارزش ذاتی یا همان ارزش واقعی سهام شرکت را تعیین می‌کند. سرمایه‌گذاران در تحلیل بنیادی از داده‌های مختلفی ازجمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده می‌کنند. همچنین فرمول‌هایی از جمله مدل قیمت‌گذاری دارایی  (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمول‌ها و مدل‌های دیگر برای کمک به سرمایه‌گذاران در پیش‌بینی رفتار بازار قابل استفاده هستند. قدم بعدی این است که سرمایه‌گذار با مقایسه ارزش ذاتی سهام و قیمت فعلی آن در بورس، تصمیم به خرید یا فروش سهم بگیرد.
 

در کل سه حالت ممکن است به وجود بیاید:

حالت اول: اگر ارزش ذاتی سهم بیشتر از قیمت فعلی آن باشد، سرمایه‌گذار می‌تواند آن را به‌ امید این که در آینده قیمتش افزایش پیدا می‌کند بخرد.
 
حالت دوم: اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی باشد، بهتر است که سرمایه‌گذار آن سهم را نخرد و یا اگر چنین سهمی در اختیار دارد بفروشد.
 
حالت سوم: اگر ارزش ذاتی سهم برابر با قیمت فعلی آن باشد، در اصطلاح گفته می‌شود که قیمت آن سهم منصفانه است و خرید یا فروش آن تغییر چندانی ایجاد نمی‌کند.
 
برای راحتی درک این موضوع، مثالی مطرح می‌کنیم: فرض کنید که قیمت خریدوفروش یک سهم ۵۰۰ تومان باشد. یک سرمایه‌گذار با انجام تحلیل بنیادی به این نتیجه می‌رسد که ارزش واقعی آن سهم ۴۶۰ تومان است؛ بنابراین از خرید این سهم منصرف می‌شود و یا اگر قبلاً خریداری کرده است، آن را می‌فروشد. بالعکس، اگر با استفاده از روش تحلیل بنیادی مشخص شود که ارزش واقعی آن بیشتر از ۵۰۰ تومان (بیشتر از قیمت خریدوفروش است)، نسبت به خرید سهم آن شرکت اقدام خواهد کرد. حال اگر با انجام بررسی‌ها و تحلیل‌های لازم به این نتیجه برسد که قیمت خریدوفروش سهم و ارزش واقعی آن برابر هستند، خرید یا فروش آن سهم برای خود سرمایه‌گذار سودی نخواهد داشت زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‌شود.

تحلیل تکنیکال

روش دیگری که سرمایه‌گذاران می‌توانند قبل از تصمیم‌گیری برای خرید یا فروش یک سهم اتخاذ کنند، استفاده از تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی است. در این نوع تحلیل از نمودار‌ها و روابط ریاضی برای پیش‌بینی و تعیین وضعیت سهم استفاده می‌شود. سرمایه‌گذارانی که از این روش استفاده می‌کنند معتقدند که با بررسی روند نوسان قیمت یک سهم در گذشته می‌توان قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کرد. اگر با این روش مشخص شود که قیمت سهم در آینده نسبت به قیمت فعلی آن در بورس افزایش خواهد داشت، سرمایه‌گذاران نسبت به خرید آن اقدام خواهند کرد و بالعکس، اگر نمودار‌ها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، آن سهم را خواهند فروخت.
 
فرض کنید که قیمت سهام یک شرکت در بورس در حال حاضر ۳۰۰ تومان باشد. اگر با انجام تحلیل تکنیکال مشخص شود که قیمت سهام این شرکت تا دو ماه آینده به ۳۵۰ خواهد رسید، سرمایه‌گذار آن سهم را خواهد خرید زیرا طی دو ماه به‌راحتی می‌تواند ۵۰ تومان سود کسب کند. درصورتی‌که نتایج تحلیل‌ها نشان دهد که قیمت سهام این شرکت تا دو ماه آینده ۳۰ تومان افت داشته و به ۲۷۰ تومان می‌رسد، مسلماً سرمایه‌گذار از خرید سهم منصرف خواهد شد و احتمالاً اگر سهمی هم دارد خواهد فروخت. 

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

تحلیل بنیادی بر روند‌های مالی بلندمدت شرکت‌ها و عملکرد آن‌ها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر درامد شرکتی زیاد است، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیش‌بینی می‌کند. اگر شرکت ضرر می‌دهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته عوامل بسیار بیشتری نیز وجود دارند که در نتایج حاصل از تحلیل بنیادی تأثیرگذارند اما هسته اصلی ماجرا، رسیدن به قیمت هدف بر اساس داده‌ها و نتایج مالی شرکت‌هاست.
در مقابل، تحلیل تکنیکال بر روند‌های اخیر قیمت برای سودآوری کوتاه‌مدت‌تر نگاه می‌‌کند. تحلیل‌گران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکت‌ها در چند سال آینده نیستند. آن‌ها بیشتر به رفتار سهام در روز‌ها و هفته‌های آینده اهمیت می‌دهند.

 کدام نوع تحلیل مناسبتر است؟

با توجه به توضیحات فوق، در تحلیل بنیادی پس از بررسی عوامل اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت و مقایسه قیمت فعلی سهم با ارزش واقعی آن، سرمایه‌گذار تصمیم به خرید یا فروش سهم می‌گیرد؛ اما در تحلیل تکنیکال، سوابق شرکت و روند تغییر قیمت‌های قبلی موردبررسی قرار می‌گیرد و نتایج حاصل از بررسی نمودار‌ها و روابط ریاضی به وضعیت آینده سهام تعمیم داده می‌شود. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که کدام یک از این روش‌ها برای تجزیه‌وتحلیل قیمت سهام مناسب است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که بیشتر کارشناسان بر این باورند که استفاده از روش ترکیبی برای تحلیل قیمت سهام در بورس بهترین گزینه است. منظور از روش ترکیبی این است که برای مثال سرمایه‌گذارانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، صرفاً با توجه به سوابق روند قیمت سهام یک شرکت دست به خرید یا فروش سهم نزنند. آن‌ها باید عواملی را که در تغییر قیمت سهم اثرگذار هستند را نیز در نظر گرفته و سپس تصمیمی عاقلانه بگیرند.
بار‌ها اتفاق افتاده است که روند قیمت یک شرکت در گذشته نزولی بوده اما پس از تغییراتی که در عوامل اثرگذار از جمله عوامل محیطی یا درونی شرکت ایجاد شده، سهام شرکت در مسیر رشد قرار گرفته است؛ بنابراین می‌توان گفت که تنها با اتکا به یک نوع تحلیل نمی‌توان تصمیم مناسبی گرفت و بهتر است که تمام جوانب در نظر گرفته شود.

جمع‌بندی

سرمایه‌گذاران از دو نوع تحلیل بنیادی و تکنیکال برای خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند. با توجه به نتایج حاصل از هر نوع تحلیل و عوامل دخیل در آن می‌توان پیش‌بینی کرد که خرید سهام یک شرکت به ضرر یا سود سرمایه‌گذاران خواهد بود. سرمایه‌گذاران طبق هدفی که دارند می‌توانند از هر یک از این نوع تحلیل‌ها استفاده کنند اما به عقیده اغلب کارشناسان بهتر است تا از روش ترکیبی استفاده شود.
 

نظرات
نام
پست الكترونيک
وب سایت
متنی که در تصویر می بینید عینا تایپ نمایید
نظر
بيشتر
1400/9/10 چهارشنبه